ضربهای دیگر به رویای دموکراسی در تونس
تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۱۳۹۲۵
بازداشت راشد غنوشی، چهره برجسته اپوزیسیون در تونس نشانهای دیگر از مرگ کامل دموکراسی در کشوری است که به نظر میرسید تنها نجات یافته بهار عربی باشد
به گزارش ایسنا، روزنامه «اعتماد» نوشت: تونس، زادگاه بهار عربی به آخرین کشوری تبدیل شد که جنبشهای آزادیخواهانه زاده شده از بهار عربی در آن شکست میخورند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هفته گذشته، سرانجام نوبت به راشد غنوشی رسید. او رهبر بزرگترین حزب سیاسی در تونس و یکی از مهمترین متفکران جهان عرب در حوزه سیاست است.غنوشی، متولد سال ۱۹۴۱ در جنوب تونس و در خانوادهای فقیر که با کشاورزی روزگار میگذراندند، برای تحصیل به قاهره، دمشق و سپس پاریس سفر کرد و سپس در سال ۱۹۷۱ به تونس بازگشت.
در آن زمان جریانهای سیاسی اسلامگرا و اخوانی رشد قابل توجهی در منطقه پیدا کرده بودند و از این جنبشها به عنوان آلترناتیوی برای دولتهای اقتدارگرای عربی نام برده میشد. غنوشی در چهل سالگی در تاسیس جنبش اسلامی تونس مشارکت کرد و بازداشت شد. او به مدت سه سال در زندان بود و شکنجههای بسیاری را در این مدت تحمل کرد. در ۱۹۸۷ او بار دیگر به زندان افتاد و در شرایطی که دیگر کشورهای عربی حاضر به پذیرش غنوشی نبودند دولت وقت تونس او را به لندن تبعید کرد.
تجربه زندگی غنوشی در یک لیبرال دموکراسی غربی و نگاه او به این سیستم سیاسی از زاویه دید یک اسلامگرا باعث شد او در مقایسه با همنسلان عرب خود نگاه متفاوتی به موضوع حکومت داشته باشد. بر اساس نوشتههای غنوشی او بر این باور بود که آزادی یکی از اصلیترین رکنهای یک حکومت است و توصیه میکرد که باید از تجارب همه انسانها فارغ از دین آنها درس گرفت.
سال ۲۰۱۱ زمانی که موج اعتراضات علیه خشونت پلیس و سرکوبگری حکومت به اوج رسیده و دیکتاتور وقت تونس را مجبور به فرار کرده بود، غنوشی به تونس بازگشت. غنوشی کمک کرد تا انتقال قدرت در تونس به دموکراتیکترین شکل ممکن به سرانجام برسد و پایهگذاری سیستم سیاسی جدید در تونس به شکلی باشد که این کشور بتواند یک آینده و یک چشمانداز دموکراتیک پیش روی خود داشته باشد. او در اواخر بهار ۲۰۱۳ به مصر سفر کرد تا به محمد مرسی، از اعضای اخوانالمسلمین و رییسجمهور منتخب این کشور مشاوره دهد. هرچند وقوع برخی از اتفاقات در تصورات خیلی از کسانی که آن روزها را ندیدهاند، نمیگنجد اما در آن زمان انتخابات معتبر و آزادی در کشورهای تونس، مصر و لیبی برگزار شد و این کشورها مسیر تازه و متفاوتی را پیش گرفته بودند. طولی نکشید میدان تحریر، پایگاه اصلی مخالفانی که حکومت دیکتاتوری حسنی مبارک را بر انداخته بودند به محل تجمع مخالفان مرسی بدل شد؛ مخالفان سیاسی او مرتبا فراخوان تظاهرات میدادند و فرمانده نیروهای مسلح مصر نیز به جای حمایت از دولت قانونی و برآمده از یک انتخابات آزاد شیوه متفاوتی را در پیش گرفت.
نیویورکر مینویسد: «اگر در آن زمان مُرسی به مشاورههای غنوشی گوش داده و تغییراتی را برای خاموش کردن آتش اعتراضات اعمال کرده بود، این امکان وجود داشت که مصر وضعیت متفاوتی داشته باشد، اما در نهایت ژنرال عبدالفتاح السیسی، رییسجمهور کنونی (و احتمالا مادامالعمر) مصر به تجربه ۳۰ ماهه حاکمیت دموکراسی در مصر پایان داد و قدرت را به دست گرفت.»
در مصر هزاران نفر از اسلامگرایان و منتقدان حکومت دیکتاتوری عبدالفتاح السیسی کشته شدند و رویای دموکراسی خیلی زود بر باد رفت. از آن زمان، تمام تغییرات مثبتی که در پی خیزشهای مردمی و بهار عربی ایجاد شده بود یکییکی بر باد میرفت، اما تونس توانست یک استثنا باقی بماند.اواخر سال ۲۰۱۳ حزب نهضت تونس که غنوشی در تاسیس آن نقش داشت اکثریت پارلمان انتقالی را در اختیار گرفته بودند و مذاکرات برای تدوین قانون اساسی جریان داشت، اما یک اتفاق تونس را نیز در معرض خطر قرار داد. ترور دو نفر از سیاستمداران سکولار و چپگرا و ظن بسیاری از گروههای سیاسی به اسلامگرایان برای این ترورها باعث شد روند تغییرات سیاسی در تونس متوقف شود. تلاشهای غنوشی در آن زمان و ایستادگی او در برابر برخی همحزبیهایش باعث شد حزب نهضت داوطلبانه قدرت را تحویل یک دولت سکولار موقت دهد تا بر برگزاری انتخابات جدید نظارت کند.
این امتیاز که حزب نهضت به رقیب داد بنبست را شکست و تونس توانست چهارمین سالگرد انقلاب دموکراتیک خود را جشن بگیرد. سازمانهای مردمنهاد که به مذاکرات میان بلوکهای قدرت کمک کرده بودند و در دستیابی آنها به توافق تقسیم قدرت نقش داشتند نوبل صلح گرفتند و غنوشی در مصاحبهای در واشنگتن اعلام کرد: «ما فرشته نیستیم، ما هم قدرت را دوست داریم، اما معتقدیم که دستیابی به یک قانون اساسی دموکراتیک بسیار مهمتر است.» در آن زمان به نظر میرسید که تونس تنها نجات یافته بهار عربی است.
یک مشکل بزرگ در این میان وجود داشت. اقتصاد تونس به شدت وابسته به گردشگری بود و بهرغم آرامش سیاسی نسبی که ایجاد شد اما هیچگاه گردشگری به وضعیت پیشین خود بازنگشت. سالها بیعملی از سوی دولتها در تونس و مشکلات اقتصادی قابل توجهی که زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داده بود، باعث شد توده مردم نسبت به سیاستمداران بدبین شوند. در این میان یک تصمیم اشتباه از سوی غنوشی یعنی حضور در انتخابات و ورود به پارلمان وضعیت را به مراتب متفاوتتر کرد. در انتخابات سال ۲۰۱۹ او توانست به پارلمان راه یابد و به عنوان رییس پارلمان انتخاب شد. حالا او نیز یک سیاستمدار شده بود؛ گروهی که مردم دل خوشی از آنها نداشتند.
عماد شاهین محقق اسلام سیاسی و استاد دانشگاه هاروارد میگوید: «آن مجلس عملا یک سیرک بود. سیاستمداری در سطح او وارد یک فضای سیاسی محقر شده بود و به شدت تحت فشار قرار گرفت.»در سال ۲۰۱۹ و در انتخابات ریاستجمهوری، رایدهندگان به هرکسی که سابقه مدیریت در بخش دولتی یا عمومی داشت «نه» گفتند. دو چهره پوپولیست - یک چهره شناخته شده رسانهای و یک استاد حقوق- به دور دوم راه یافتند و در نهایت قیس سعید، استاد حقوق در دور دوم به پیروزی دست یافت. از بسیاری جهات، سعید دقیقا نقطه مقابل غنوشی بود. او طرفدار نگاه و فلسفه سیاسی مشخصی نبود، مرتبا از غرب انتقاد میکرد و علیه نهادهای بینالمللی نظیر صندوق بینالمللی پول که تونس به کمک آنها نیاز داشت، موضع میگرفت. او باور داشت دولت باید عهدهدار امر مذهب باشد و کنترل موضوعاتی نظیر تفسیر احکام دینی و آموزش تعلیمات اسلامی را بر عهده بگیرد. از نگاه او آزادیهای اجتماعی باید محدود میشد و هیچ اشکالی نداشت اگر دولت تونس برای توجیه ناکارآمدیهای اقتصادی خود «مهاجران سیاهپوست» را مقصر وضع موجود معرفی کند.
سعید از فرصت همهگیری کووید ۱۹ استفاده کرد تا تصمیمات اقتدارگرایانه خود را به کرسی بنشاند. او پارلمان را منحل کرد و نیروهای امنیتی شروع به بازداشت مخالفان حکومت سعید کردند. یکی از آخرین نمونههای این بازداشتها بازداشت غنوشی ۸۱ ساله بود. غنوشی در یکی از آخرین اظهارنظرهای خود تاکید کرده بود که «تونس بدون حضور حزب نهضت، بدون اسلام سیاسی، بدون گروههای چپ یا تشکلهای دیگر به معنی طرحی برای شروع جنگ داخلی است.»
او روز دوشنبه بازداشت و به توطئه علیه امنیت کشور متهم شد و روز پنجشنبه یک دادگاه حکم داد که غنوشی تا پیش از محاکمهاش در زندان نگهداری شود. اتهامی که به او منتسب شده میتواند حکم اعدام در پی داشته باشد. فروپاشی رویای دموکراسی در تونس و ضربهای که به جنبشهای دموکراسیخواه در این کشور وارد شده یک واقعیت است، اما زندانی شدن چهره منحصر به فردی نظیر غنوشی نشانگر یک عقبگرد خطرناکتر برای این کشور است. غنوشی در یک ویدیوی از پیش ضبط شده که روز پنجشنبه منتشر شد از تونسیها خواست صبر پیشه کنند و به ساختارهای برآمده از انقلاب اعتماد داشته باشند. او همچنین گفت که «دموکراسی در تونس یک پدیده گذرا نخواهد بود.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: تونس بهار عربی ايران سريال آمريكا تونس فیلم سینما سالمندان سرود ملي ايران سريال آمريكا تونس آن زمان بهار عربی حزب نهضت باعث شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۱۳۹۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیامک هایی که رویای لاغری تبلیغ می کنند
به گزارش تابناک، از و این، شاید آخرین و پرهزینهترین راه است که حالا او را بعد از دریافت پیامک تبلیغاتی ویژه خدمات لاغری به یکی از کلینیکهای زیباییِ شهر کشانده. فایلِ تصاویرِ تلفن همراهش را باز میکند و بعد از کمی اسکرول، تصویرِ یکی از سلبریتیهای فضای مجازی را که در فیگوری نمایشی سعی در به رُخ کشیدنِ اندامِ ایدهآل و جذاب خود دارد، انتخاب میکند تا به عنوان اندام دلخواه و مورد نظرش به پزشک متخصص لاغری، نشان دهد. پزشک متخصص هم که عادت دارد هر روز در چندین نوبت، چشم بدوزد به تصاویری چنین سورئال که اغلبشان حاصلِ ساعتها حسرتکِشی و جستجوی اینترنتیاند، سری به نشانه تایید، تکان میدهد و بعد، با آن لبخندِ پِت و پَهنِ اطمینانبخش که از ابتدای جلسه مشاوره لاغری به کمک انواع و اقسام دستگاههای پیشرفته و مدرن، کنج لبش جای داده، دختر جوان و دیگر مراجعهکنندگانِ کلینیک را در موقعیتِ قریبالوقوع بودنِ آرزویشان یعنی خلاص شدن از شرِ تکتکِ سلولهای انباشته و متراکمِ چربی قرار میدهد.
وقتی، چاقی بیماری نیست و لاغری، زیبایی!
زمان زیادی از روزگاری که چاقی، نوعی بیماری محسوب میشد، گذشته است. این روزها چاقی و اعدادِ صعودیِ تودههای بدنی افراد، بیش از آنکه زنگ هشدارهای پزشکی و درمانی را به صدا درآورند بر طبلِ تناسب اندامی که معیارهایش را مُد و زیبایی تعیین میکند، میکوبند. این تغییر محسوس را میتوان از محتوای تبلیغاتی کلینیکهایی که کسب و کارشان کاهیدن اوزان از بعضی از قسمتهای اندام و افزودنِ اوزانی اغراقآمیز به قسمتهای دیگر است، دریافت. محتواهایی که کلیدواژه بسیاریشان، لاغری تضمینی و بدون بازگشت، جلسهای ۳ تا ۵ کیلوگرم و البته اسامیِ انواع دستگاههای لیزر با اشعه و طول موجهای متفاوت، است. به انضمام تصاویری اقناعکننده از قبل و بعد دفع چربیهای اضافه بدن در اثر انبساط، انقباض و یا ارتعاشی که دستگاههای موضعی لاغری ایجاد میکنند.
سوزنهای که نخ میشوند برای اندامهایی زیبا!
«هر جلسه در کمتر از نیم ساعت بیش از ۶۰ درصد چربیهای قسمت مورد نظر بدنتان ذوب میشود که آن مقدار چربی را طی یک هفته از طریق ادرار دفع خواهید کرد. خدمات دستگاه ۲۰۲۴ فلان برند هر جلسه ۳ میلیون تومان و لاغری با دستگاه ۲۰۲۳ بهمان برند هم از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان شروع میشود.» این را خیلی تند و سریع اپراتور یکی از کلینیکهای زیبایی که آگهیهای تبلیغاتیشان همه جا دیده میشود، میگوید و ادامه میدهد: «وقت مشاوره حضوری برایتان ثبت کنم؟» متوجه تعللِ مشتری برای تصمیمگیری که میشود، دوباره پُر چانه میشود: «اگر به اثربخشی دستگاههای لیزر لاغری شک کردید چرا متد کاشت نخ لاغری (کاشت نخ کرومیک به وسیله سوزن) را امتحان نمیکنید! با اینکه هزینهاش کمتر است ولی مانند همان دستگاهها که الان در همه کشورها مورد استفاده هنرپیشههای معروف و خوش استایل هستند، هر جلسه ۳ تا ۵ کیلوگرم از وزنتان را کم میکند؛ کاهش وزن، آن هم درست در نواحی که کمترین احتمال برای چربیسوزی و بیشترین ضخامتِ چربی را دارند.»
معجزه دستگاههای لاغری با ورزش
در جزییات آگهی تبلیغاتی کلینیک زیبایی دیگری، دقیق میشویم که در توصیف خدماتشان به واقعیت نزدیکتر هستند: «با جدیدترین دستگاه لیزر لاغر شو و با ورزش و سبک غذایی سالم، لاغر بمان»، «حتی آن بازیگر مشهور که فالوئرش هستی هم بعد از تجربه لاغری موضعی با دستگاهی که تبلیغش را انجام میدهد، هر روز ورزش میکند!» و یا «با کارکرد دستگاههای لاغری آشنا شو تا بدانی کدام دستگاه لیزر مناسب از بین بردن غبغب و کدام سایز شکمت را پایین میآورد». به نظر میرسد این یکی از چند دلیلِ شلوغیِ کلینیکِ زیبایی واقعگرا(!) باشد. دلیل دیگرش هم میتواند همانی باشد که «سارا» (مشتری ثابت کلینیک) اشاره میکند: «صفحه مجازیشان به صورت برخط فعال است و افرادی مثل من هر لحظه با تماشای به روزترین کلیپها از آخرین خدمات لیزردرمانی ویژه لاغری، پاسخ سوالاتشان را میگیرند.» در برابرِ عوارضِ استفاده از خدمات لاغری و یا بیاثر بودن آنها هم این طور واکنش نشان میدهد: «شما برای درمان هر بیماری هم که از دارو و شیوههای مرسوم آن، استفاده کنی در نهایت از یکسری عوارض جانبی رنج خواهید برد؛ پس این عارضههای ضعیف تا شدید فقط مختص درمان چاقی نیست. بیاثر بودن دستگاههای لاغری!؟ بعید میدانم. به هر حال زیبایی اندام، قیمتی دارد که باید پرداخت؛ قیمتش هم مداومت و هزینه کردن است.»
منبع: همشهری آنلاین